جدول جو
جدول جو

معنی مصلحت جویی - جستجوی لغت در جدول جو

مصلحت جویی
استصلاح، خیراندیشی، خیرخواهی، مصلحت اندیشی
متضاد: مفسده جویی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صلح جویی
تصویر صلح جویی
صلح طلبی، آشتی خواهی
فرهنگ فارسی عمید
(خومْ)
که صلاح کار و مصلحت حال خود یا کسی جوید. مصلحت اندیش. (از یادداشت مؤلف). صواب بین. چاره اندیش: شحنه به رأی خونخواران و قاضی مصلحت جوی طراران. (گلستان). رجوع به مصلحت اندیش شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از صلح جویی
تصویر صلح جویی
آشتی جویی سازگاری آشتی خواهی صلح طلبی
فرهنگ لغت هوشیار
خیراندیش، خیرخواه، صلاح اندیش، مصلحت بین، مصلحت گرا
متضاد: مفسده جو
فرهنگ واژه مترادف متضاد